معنی دار بکشیین - جستجوی لغت در جدول جو
دار بکشیین
دادر زدن، به دار آویختن
ادامه...
دادر زدن، به دار آویختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دار دکشیین
به دار آویختن، دراز کشیدن، کنده را روی آتش قرار دادن
ادامه...
به دار آویختن، دراز کشیدن، کنده را روی آتش قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
در بکشیین
بیرون آوردن چیزی از جایی
ادامه...
بیرون آوردن چیزی از جایی
فرهنگ گویش مازندرانی
تیر بکشیین
احساس درد شدید در پا یا درد بر اثر سرما
ادامه...
احساس درد شدید در پا یا درد بر اثر سرما
فرهنگ گویش مازندرانی
درد بکشیین
درد پیش از زایمان، درد کشیدن
ادامه...
درد پیش از زایمان، درد کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دراز بکشیین
دراز کشیدن به قصد استراحت و خواب
ادامه...
دراز کشیدن به قصد استراحت و خواب
فرهنگ گویش مازندرانی
دمور بکشیین
حرف زدن، دم زدن، ناله کردن
ادامه...
حرف زدن، دم زدن، ناله کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کار بکشیئن
از کسی کار کشیدن
ادامه...
از کسی کار کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
او بکشیین
حمام کردن، کنایه از عسل کردن، آب کشیدن پارچه و پوشاک
ادامه...
حمام کردن، کنایه از عسل کردن، آب کشیدن پارچه و پوشاک
فرهنگ گویش مازندرانی
پا بکشیین
قطع ارتباط کردن
ادامه...
قطع ارتباط کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جر بکشیین
انکار کردن، منکر شدن به صورت تعمدی، جر و بحث کردن
ادامه...
انکار کردن، منکر شدن به صورت تعمدی، جر و بحث کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دس بکشیین
دست کشیدن از کاری، مالیدن، ماساژ دادن، نوازش کردن
ادامه...
دست کشیدن از کاری، مالیدن، ماساژ دادن، نوازش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دم بکشیین
دم کشیدن، پخت کامل پلو
ادامه...
دم کشیدن، پخت کامل پلو
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بکشیین
به ثمر رسیدن، متر کردن، جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف
ادامه...
به ثمر رسیدن، متر کردن، جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف
فرهنگ گویش مازندرانی
ور بکشیین
برداشتن مقداری از چیزی، دلخور بودن، به طرف خود کشاندن
ادامه...
برداشتن مقداری از چیزی، دلخور بودن، به طرف خود کشاندن
فرهنگ گویش مازندرانی